کد مطلب:211535 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:121

تفسیر آیه ای و خبر از جنگهای بین المللی
قل هو القادر علی ان یبعث علیكم عذابا من فوقكم او من تحت ارجلكم او یلبسكم شیعا و یذیق بعضكم بأس بعض انظر كیف نصرف الایات لعلهم یفقهون

سوره انعام آیه 66

در خلال احتجاجات امام صادق با ابوحنیفه و تقبیح و توبیخ او در فتوی و عمل به رأی و قیاس این آیه را تلاوت فرمود كه نتیجه حكم و قضاوت بغیر ما انزل الله عذاب دردناك الهی است كه از چهار جانب آدمی را احاطه می كند.

فقال الصادق (ع) ان هذه الایة الشریفة تذكر العذاب فی آخر الزمان فان الناس یكونون شیعا و تختلف الكلمة و یذوق بعضهم بأس بعض فتشب بینهم حروب دامیه و یصیبهم العذاب من فوق رؤوسهم و من تحت ارجلهم و یقتل بعضهم بعضا حتی یهلك اكثر من ثلثی اهل العالم - او اربعة اخماسه.

درباره نظام اجتماع و حفظ ملت و نگاهداری آنها یا عذاب و سقوط آنها قبل از این آیه و پس از آن آیاتی



[ صفحه 492]



عدیده است این جا به پیغمبرش می فرماید بگو آن خدائی است كه قادر است برانگیزد بر شما عذابی دردناك كه از بالای سرتان و از زیر پایتان در فشار آورد یا گروهی را بر شما مسلط كند كه به هم بشوراند مردم را و بچشاند برخی از شما را از آسیب بعضی دیگر ببینید چگونه برمی گردانم آیات را شاید شما بفهمید و از تكذیب آیات الهی خودداری كنید.

در بحثهای امام صادق با ابوحنیفه اكثر اشتباهات او را یادآور می شد.

یك روز فرمود ای نعمان درباره آیه شریفه السارقة و السارقة فاقطعوا ایدیهما (سوره مائده) شما می گوئید سارق را زندانی كنید خدا می فرماید دست او را ببرید.

درباره زانی خدا می فرماید الزانی و الزانیة فاجلدوا كل واحد منهما مائة جلدة «سوره نور» آنها را به هر یك صد تازیانه بزنید شما می گوئید چیزی بر آنها نگوئید.

درباره ربا خداوند در سوره بقره می فرماید رباخوار در حال جنگ با خداست شما بر آن كیفری قائل نشده اید این عمل به رأی و قیاس نتیجه اش این می شود كه رشته اجتماع از هم گسسته می گردد و ضعفاء و فقراء زیر بار اغنیاء نمی روند كارگر و كارفرما سازش نمی كند جنگ طبقاتی و اختلاف عقاید افكار بالا می گیرد و كار به خطر می كشد - و فساد اجتماع را به حضیض مذلت سوق می دهد در حالی كه هدف اصلی دعوت انبیاء اصلاح مفاسد اجتماع بوده است و این قانون آسمانی برای تحدید حدود رباخوار و قمارباز زناكار و فاسق و فاجر است تا آنها را به حد خود كیفر دهند و نگذارند به جنحه و جنایت - تعدی به مرز حقوق دیگران و حتی به جان و مال و ناموس افراد اجتماع نموده و تجاوز نمایند.

قوانین بشری همه برای همین نظام اجتماع است و قرآن مردم را تحریص بر حفظ مصالح بشر و انضباط در زندگی می فرماید و صریحا اعلام می كند كه من لم یحكم بما انزل الله فاولئك هم الكافرون (سوره مائده) و در جای دیگر می فرماید و من لم یحكم بما انزل الله فاولئك هم الظالمون و باز می فرماید و من لم یحكم بما انزل الله فاولئك هم الفاسقون.

و توضیح می دهد و تصریح می فرماید كه ای مردم و انزلنا الیك الكتاب مصدقا لما بین یدیه من الكتاب و مهیمنا علیه فاحكم بینهم بما انزل الله و لا تتبع اهوائهم عما جاءك من الحق (تا آنجا كه فرماید) و احذرهم یفتنوك عن بعض ما انزل الله الیك فان تولوا فاعلم انما یرید الله ان یصیبهم ببعض ذنوبهم و ان كثیرا من الناس الفاسقون - افحكم الجاهلیة یبغون و من احسن من الله حكما لقوم یوقنون.



[ صفحه 493]



در این آیات می فرماید ما احكامی كه فرستادیم برای اصلاح امور زندگی بشر و حسن انتظام آنها بود هر كس حكم به حق كند از روی قرآن رستگار است و آن كس كه حكم و قضاوت به غیر ما انزل الله نماید او فاسق - ظالم - كافر است.

می فرماید مگر احكام زمان جاهلیت و بت پرستی را فراموش كردید چگونه رهنمای كفر و شرك بود و پیروی شیطان در ضلالت و گمراهی بود و قرآن قضاوتش برای سعادت و سلامت و رستگاری شماست قرآن امراض قلبی شما را می زداید و از بدبختی و شقاوت نجات می بخشد - رستگار كسی است كه به قرآن متوسل شود یعنی به حكم قرآن عمل كند و طبق احكام آسمانی قضاوت كند فلاح و رستگاری و فوز و نیل به مقام و احراز سعادت و كامیابی همه در سایه قرآن است كه در آیات عدیده این حقیقت را تشریح فرموده و برای اثبات آن از ملل گذشته نیز دلیل آورده است.

امام صادق (ع) نتیجه انحراف و سرپیچی از احكام الهی را عذاب دردناك این جهان و انتقام جهان دیگر می داند - می فرماید احكام الهی برای حفظ شئون اجتماعی بشر است آنچه قرآن حكم كرده برای حسن انتظام عالم است و هر كس به رأی خود و به قیاس فتوی دهد یا به میل و اراده خود آیات قرآن را تفسیر و تعبیر نماید پیرو شیطان است و آن هدف و برنامه نظام عالم را به هم می زند و كیفر مفاسد حاصله را به گردن می گیرد - تمام مهلكات و مفسدات اثر انحراف است وقتی آدمی خدا را فراموش كرد و به میل خود و تبعیت شیطان گام زد خداوند هم او را از نظر الطاف خفیه خود فراموش می فرماید و این صریح آیه شریفه سوره ی برائت است كه می فرماید ننسوا الله فنسیهم و در سوره حشر و نسوا الله فانساهم انفسهم اولئك هم الخاسرون این خسران و زیان را خودشان به دست خویش بر پیكر اجتماع وارد كرده اند البته بر مردم است كه تحقیق كنند كوركورانه تبعیت از آراء و فتاوی شیطانی نكنند و مظلمه و گناه این طبقه هم به گردن رهبری است كه اجتماع را به غیر هدف اصلی راهنمائی می كند.

می فرماید هذا الفتنة قد اصابتهم لمخالفة امر رسول الله و لا شك ان العذاب الالیم سیصیبهم كما ذكره الله تعالی فی كتابه العزیز

این آزمایش ها برای آن است كه خوب معرفی شوند و امتحان گردند كه آیا به راستی مخالفت امر پیغمبر خدا می كنند و پاداش آن عذاب دردناك الهی است كه خداوند وعده فرموده



[ صفحه 494]



هر كه مخالفت اوامر پیغمبرش را بنماید به مصیبت بزرگی و عذاب دردناكی مبتلا می گردد.

خدای عالم مسلمین شرق و غرب را مأمور مبارزه با بت پرستی و شرك و كفر و نفاق فرموده و دستور داد قضاوت و حكومت باید روی حكومت قرآن باشد و هر كجا نمی فهمند از مفسرین و راسخین در علم و دانش و آها كه قرآن در خاندان آنها نازل شده بپرسند و لذا هر كس به غیر حكومت قرآن قضاوت كرد فاسق - ظالم - كافر است. بزرگان نوشته اند.

آری تا وقتی كه قوانین آسمانی قرآن را متروك می دارند و از قوانین كهنه فرنگی و استعماری و استثماری برای نظام اجتماع كمك می گیرند تا روزی كه حكم بغیر ما انزل الله می دهند این مصیبت برای ملت مسلمان نما باقی است - میلیونها پرونده جنحه و جنایت در دادگستری ها به حكم قوانین صد سال پیش ملل اروپائی خوابیده و چه جنایاتی و چه حقوقی و چه خانواده ها كه به كلی دستخوش تمایلات قضات جوانهای بی تجربه و بی ایمان و از قرآن و فقه بی خبر گردیده و راه فنا را پیش گرفته اند.

چه مصیبتی بدتر از این و چه بدبختی و فتنه و بلائی بزرگتر از این كه دادگاه مسلمین ستمگاه باشد و حكم به غیر ما انزل الله صادر نمایند.

ای كاش باز مانند ملل اروپائی در رفع نقص خود برمی خاستند و به سیر تكاملی می پرداختند آنها با برنامه صد سال پیش صدبار تحول و «رنسانس» پیش آورده اند تا امروز به این قدرت علم و اخلاق و تمدن رسیده اند ولی ما هنوز در سیاست استعماری برنامه صد سال قبل كهنه و فرسوده آنها را چون جان شیرین دربر گرفته ایم - ای وای بر ما و این بدبختی ای وای بر این تعلیم و تربیت خلاف عقل و وجدان.



هفت شهر عشق را عطار گشت

ما هنوز اندر خم یك كوچه ایم



نمی توان ناگفته گذشت كه قوانین سرسام آور گیج كننده بی سر و ته متضاد و متناقض و معارض متراكم محاكم قضائی یأس آور است - نگارنه كه خود با قضات و وكلاء دادگستری ها در تماس نزدیك است می بینیم چه مشكلات قضائی با چه اخلاق مفسده انگیزی موجود و چه كسانی بی هویت به مسند قضاوت بزرگ اسلام نشسته و چه ننگی به وجود آورده اند - آنها كه از اسلام و قرآن و حكومت حقه الهیه بی خبرند آنها كه از قوانین ملل غربی كنونی ملل اسلامی مجاور اطلاع ندارند معضلات امر را نمی شناسند از مشكلات و مقامات قضائی به كلی بی خبرند - خود را فقط در محیط تاریك خود می بینند از گذشته و آینده



[ صفحه 495]



بی خبر هستند خداوند ملت اسلام را از این ورطه مخوف حفظ فرماید؟!

آری - علمای محقق و فقهای متشرع و متقی منزوی گشته و روحانی نماهای جاه طلب با دستگاه های فاسد قضائی به نفع شخصی همكاری می كنند اما تردیدی نیست كه این وضع ادامه نخواهد یافت و همین انحراف از قرآن و فقه جعفریست كه سبب بروز عقاید كمونیستی شده است همین رویه غلط كمك به عقاید فاسد دیگری می كند وقتی هر نابخردی به حكم ثروت انبوه كرسی مجلس مقننه را بخرد و هر وكیلی برای مقام وكالت به خلاف عقل و شرع مبالغی گزاف خرج كند تا نماینده ملت شود و قوانین به دست این افكار سخیفه وضع گردد باید به دست آن افكار سخیفه هم اجرا شود و به دست مشابه آنها حكومت صحیح و سقیم سپرده گردد - نگاهی به ممالك اسلامی این حقیقت را روشن می سازد این بزرگترین درد برای یك كشور است كه از راه راست و صحیح منحرف گردند و به راه كج و معوجی در دست اندازهای زندگی بر سر و صورت خود زنند تا عاقبت به گورستان برسند كه و من اعراض عن ذكری فان له معیشة ضنكا (هذا شقشقة هدرت).

باری به اصل سخن برگردیم خداوند بشر را به قدری تحت فشار تفهیم و تفهم گذاشته و آیات و براهینی مستدل برای او فرستاده تا اعراضی نتواند بنماید كه نمی دانم.

با اینكه در تمام قوانین عالم عدم علم به قانون دلیل فرار از كیفر نیست معذلك باز می فرماید:

الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احدا الا الله (سوره احزاب) كسانی كه به حكومت قرآن مستظهر باشند جز از خدا نمی ترسند و حكم بر حق می نمایند.

قضاوت با كتمان حق و فتوی بر تمایلات و اعمال حب و بغض شخصی و حكم روی پرونده و كاغذسازی نتیجه اش همین زندگی است كه امروز ملت ایران با آن مواجه است و لذا امام صادق (ع) وقتی شنید حكمی درباره یك بچه شتر خلاف شرع صادر شده فرمود لمثل هذا تقطر السماء دماء اجل - والله لمثل هذا تقطر السماء دما و تكاد السموات یتفطرن و تنشق الارض و تخر الجبال هذا.

با این فتاوی با این حكومت ها و قضاوت ها با این سكوت علماء و تظاهر علماءنماها آسمان باید خون ببارد و زمین از هم متلاشی گردد و كوه ها از هم جدا بشوند.

یعنی رشته اجتماع بشر از هم پاشیده می شود و نظام اجتماع از هم خواهد پاشید افراد



[ صفحه 496]



اگرچه دو میلیون یا بیشتر در یك شهر جمع هستند ولی دو میلیون از هم جدا و پراكنده هستند - این اجتماع متشكلی نیست.

این بدعت ها یا انحراف ها همیشه بوده نهایت هیچ وقت به این شدت ظهور و بروز نداشته از شاگردان امام جعفر صادق جمعی بودند كه حریص در تلمذ و استفاده از مقام علم امام بودند ولی در حكومت و زمامداری خود راه انحراف می پیمودند.

ابونعیم اصفهانی می نویسد - سفیان ثوری از ملازمین جعفر بن محمد بوده و مرتب می گفت: حدثنی - تا روزی امام صادق (ع) فرمود انا احدثك و ما كثرة الحدیث لك بخیر یا سفیان اذا انعم الله علیك بنعمة فاحببت بقاءها و دوامها فاكثر الحمد و الشكر علیها فان الله عزوجل قال فی كتابه «لئن شكرتم لازیدنكم» و اذا استبطأت الرزق فاكثر من الاستغفار فان الله تعالی قال فی كتابه استغفروا ربكم انه كان غفارا یرسل السماء علیكم مدرارا و یمددكم باموال و بنین و یجعل لكم جنات و یجعل لكم انهارا.

یا سفیان اذا حزنك امر من سلطان او غیره فاكثر من لا حول و لا قوة الا بالله فانها مفتاح الفرج و كنز من كنوز الجنه فعقد سفیان بیده و قال ثلاث و ای ثلاث قال جعفر (ع) عقلها والله ابوعبدالله و لینفعه الله بها.

فرمود برای تو حدیث می گویم اما زیادی حدیث برای تو نفعی ندارد زیرا شكر نعمت را باید به آن نعمت ادا كرد دوام و بقای نعمت به شكر آن است كه قرآن می فرماید اگر شكر كنید افزون می كنم چنانچه فرموده مفتاح رزق قیام و جستجوی آن و استغفار است كه قرآن تصریح دارد استغفار كنید خداوند بخشنده است و از آسمان برای شما مال و منال می فرستد و بهشتی به وجود می آورد كه نظیر ندارد.

فرمود ای سفیان هر وقت محزون شدی یا در سلطه پادشاهی جابر قرار گرفتی بسیار بگو لا حول و لا قوة الا بالله یعنی عقیده به مفهوم و مدلول آن داشته باش كه كلید گنج های بهشت است سفیان گفت والله وجود تو چقدر پرخیر و بركت است - این می گفت معذلك برخلاف امام صادق گام برمی داشت.

سفیان ثوری - ابراهیم ادهم - ابی هاشم كوفی و چندین كس دیگر كه از شاگردان و ملازمین امام صادق (ع) بودند آنها مطیع الدولة خلافت عباسی هم بودند.



[ صفحه 497]



برای تحبیب دل خلفا سرزنش های بی جا به امام صادق می زدند و گاهی بر لباس امام صادق اعتراض می كردند با آن همه احادیث و اخبار و علوم به اطاعت دولت اموی و عباسی هر دفعه نیش بر دل استاد می زدند چه خوب گفته:



ندیدم نوش الا نیش از خویش

الا ان الاقارب كالعقارب



از شاگردان ملازم امام صادق (ع) ابوحنیفه دو سال در عراق و مالك بن انس تا آخر عمرش در مدینه و عراق بود - و شافعی و ابن حنبل امام را ندیده اند ولی از مالك و شیبانی و سفیان شاگردان امام صادق علم و دانش فراگرفتند معذلك بر خلاف آراء استاد به رعایت بنی عباس رأی دادند و از علماء درباری عباسیان شدند.

ابن خلكان در ترجمه شافعی و احمد بن حنبل می نویسد آنها و همه از جعفر بن محمد (ع) نقل حدیث می كردند معذلك بخاری احادیثی كه نقل كرده در اساتید خود نام جعفر بن محمد را نبرده است حتی از مرجئه - مفوضه روایت كرده ولی از امام صادق (ع) اسمی به میان نگذاشته است - در حالی كه به اتفاق همه تفسیر امام صادق از همه تفاسیر بهتر و وسیعتر - كاملتر عمیقتر بوده است و چون مستقیم از خاندان مهبط وحی گرفته می شد صحیح ترین مستند تفسیر قرآن است.

ابونعیم در جزء هشتم كتاب خود درباره امام صادق (ع) می نویسد:

و لما كان الامام الصادق بحرا طامیا لا یدرك عبابه تتفجر منه ینابیع العلوم و الحكمة كان یاوی الیه ایضا من لا یدین بدین الاسلام فیأخذون العلم عنه فمنهم من یهتدی و منهم من یبقی علی ضلالة فی الدین مع استفادته انواع الحكم و العلوم من امام المسملین جحودا وغیا و كان یاوی اطباء الهند و حدیث الاهلیلجه و هو كتاب ممتع یحوی انواع العلوم انما كان مع طبیب هندی یقول بالدهر فهواه الله تعالی الی دین الاسلام ببركة علوم الصادق (ع) و حدیث توحید المفضل انما كان مع ابن ابی العوجا و ابن المقفع الزندیقین الدهریین و هو كتاب یشتمل علی انواع العلوم المادیه.

امام صادق دریای متلاطم علم و فضل بود كه هیچ وقت كم آب و خشك نمی شد بلكه چشمه های بسیاری از منبع علوم او فوران می كرد كه هر یك منبع علم و حكمت بود.

یكی از آن آمدن طبیب هندی و بیان خواص اهلیلج است كه امام صادق او را با برهان



[ صفحه 498]



علم طبیعی دعوت به اسلام كرد و پذیرفت و سر تعظیم در پیشگاه مقام علمی او خم كرد و دیگر احتجاجات مناظرات با ابن ابی العوجا و ابن مقفع بود كه آن دو زندیق را اگرچه معلوم نیست اسلام آورده باشند ولی از بركات علم امام مرتب بهره مند می شدند و مناظرات آنها را امام برای مفضل از تشریح بدن به نام توحید بیان فرمود كه هر دو این كتاب ها مستقلا به لغات مختلف عربی - هندی - تركی و لاتینی و فارسی و غیره طبع و نشر شده است با این افاضات علمی در علوم طبیعی و ریاضی نشان می داد كه مانند فقه و حدیث و تفسیر همان سلطه و نیروی فكری را دارد - و در سایر علوم مانند علم الهیات تخصصی بسزا داشته كه مافوق آن متصور نیست.

مفضل می گوید یك روز در مسجد بین قبر و منبر نشسته بودیم حوزه درس بود امام صادق (ع) از عظمت محمد (ص) و افاضات علمی و شریعت غرای از آن بحث می فرمود كه نتیجه اش تجدید آن تعلیمات آسمانی در هر صبح و ظهر و عصر و شب است ابن ابی العوجا آمد نشست و گفت ای ابوعبدالله این سخنان را رها كن موجودات به تركیب و تجزیه و تحلیل خود متكون می شوند خدا و خالقی نیست مدبری ندارد امام (ع) بدون آنكه عصبانی و تندمزاج و خشمناك شود با كمال آرامش فرمود ای دشمن خدا اگر تو در نفس خودت فكر و توجه كنی از این نظر برمی گردی و خواهی تصدیق كرد كه آثار صنع ربوبی در وجود تو چه قدر قوی و نیرومند است كه تو خود تسلط بر آن نداری و با كمال ملایمت ادله توحید را در خلقت تن و آفرینش بدن و اعضاء و احشاء مستدلا بیان كرد و آن زندیق محزون و مغموم از مسجد بیرون رفت و پس از او درباره عوالم سباع و بهائم و طیور و هوام و حلزونها و چرندگان و پرندگان و كلیه حیوانات و نباتات و معادن و احجار شروع به تدریس و تعلیم فرمود كه آن ملحد و سایر زنادقه مات و متحیر ماندند.

و سپس علوم و فنون فلكی و نباتی و فیزیولوژی و حیوان شناسی - كیمیاوی و خواص زمین و طبقات ارض و همه علوم مادی و مظاهر طبیعی را با اعجاب كون و قوای نامرئی عالم طبیعت همه را یك یك با ادله مبرهن و قطعی تعلیم فرمود.

مجموعه آن به نام توحید مفضل مشهور گردید.



[ صفحه 499]